شعارسال: آمار شرکت کنندگان کنکور کارشناسی ارشد اعلام شده است. رشتهای همانند رشته روانشناسی با ۸۵ هزار شرکت کننده (معادل کل شرکت کنندگان رشته ریاضی دوره کارشناسی) تعجب خیلیها را برانگیخته و تحلیلهای مختلفی در این خصوص توسط افراد و مراجع گوناگون بیان گردیده است. سعید پایدار در این خصوص بیان داشته که این رویداد احتمالا میتواند نشات گرفته از دو دلیل عمده باشد.
۱) نابودی اقتصاد و هجوم مردم به رشتههای خدماتی و بینیاز از سرمایه
۲) کیفیت پایین و دسترسی نامناسب به خدمات سلامت روان
اقتصاد بی سامان، متقاضیان رشتههای تولیدی را کاهش میدهد و از طرفی با افزایش فقر و نابسامانیهای اجتماعی، باعث تشدید معضلات روانی و نیاز روزافزون به خدمات سلامت روان میشود. انبوه فارغالتحصیلان سرخورده در دیگر رشتهها، به امید بهبود حال خود و کسب شغلی پردرآمد و [ظاهرا]بینیاز از سرمایه اولیه، وارد دانشکدههای روانشناسی میشوند، دانشکدههایی عموما با کیفیت بسیار نازل علمی و آموزشی. همان دانشجویان، هر زمان که بخواهند، بدون دریافت درمان شخصی و آموزشهای مکمل، وارد کار میشوند و اوضاع میشود همین که میبینید: انبوهی از درمانگران کارنابلد و ناسالم.
ظرفیت گسترده دانشگاههای پیام نور و... و انبوه ورودیهای بدون کنکور به مقطع ارشد، آن هم با کارشناسی نامرتبط، خود حکایت تلخ دیگری است.
خلاصه که نباید بدین امر دلخوش بود که تعداد زیاد متقاضیان، نشانه ارزش این رشته است. نه، در زمین خشک، گلهای معطر نخواهد رویید!
روانشناسی برای کسی که واقعا بخواهد خوب کار کند، کمهزینه نیست. درمان طولانیمدت، کارگاههای متعدد، سوپرویژن، مطالعه گسترده و.... اما بحث اینه که افراد «می توانند» بدون گذراندن کمترین شاخصهای فضای حرفه ای، با اعتماد به نفس! وارد بازار کار بشوند، بدون اینکه مراجع متوجه گردند، دردآور است.
اختصاصی پایگاه تحلیلی خبری شعار سال، با اندکی اضافات و تلخیص برگرفته از کانال تلگرامی ویدلش / سایر منابع