شعارسال: علی اشرف فتحی در نقد ارجاع بی حجابها به روانشناس با انتشار توئیتی بر این رویه نقد وارد کرده و ان را اذعان به بن بست رتوریک روحانیت و توسل به دانش مدرنی که چه بسا با اساس دین هم تعارف نداشته باشد، میداند. این رویه انتقادی نه تنها توسط ایشان بلکه توسط جمعی از متخصصان حوزه روانشناسی نیز مطرح شده است.
لازم به توضیح است که علی اشرف فتحی متولد ۱۳۶۰، طلبهٔ حوزهٔ علمیهٔ قم، کارشناسی ارشد تاریخ اسلام (دانشگاه شهید بهشتی)، مدرس حوزه، روزنامهنگار، پژوهشگر و نویسنده در بخش مطالعات شیعه، حوزه و روحانیت، تاریخ معاصر، محقق دایرةالمعارف قرآن کریم، عضو «گروه مطالعاتی جامعهشناسی تشیع» میباشد.
در همین خصوص دکتر رضا پورحسینی رییس دانشکده روانشناسی دانشگاه تهران معتقد است «نظام ارجاع» به روانشناس و روانپزشک دارای روند علمی و حرفهای است، تنها افراد متخصص میتوانند افراد را به روانشناس و روانپزشک ارجاع دهند تا بیهوده به آنها برچسب نخورد.
انتقاد ۴ انجمن علمی سلامت روان کشور از محکومیت بازیگران زن برای مراجعه به روانشناس به دلیل بی حجابی در نامه به رئیس قوه قضائیه:
اخیراً حکم یکی از هنرمندان کشور با اتهام «بی حجابی در انظار عمومی» در رسانههای فراگیر به شکلی گسترده منتشر شده و رسماً مورد تکذیب قرار نگرفته است. در متن حکم آن طور که تصویر آن در رسانهها منتشر شده چنین آمده است: «با مراجعه به مراکز رسمی روانشناسی و مشاوره نسبت به درمان بیماری شخصیت ضداجتماعی (نیاز به دیده شدن از طریق عدم رعایت مقررات عمومی و رفتارهای نابهنجار و ضداجتماعی) به صورت هر دو هفته یک بار اقدام و گواهی سلامت خود را در پایان دوره درمان ارائه نماید». در مورد دیگری نیز بر اساس خبر مندرج در رسانههای رسمی، محکومیت هنرمند مشهور کشور در ارتباط با اتهام مستند به نوع پوشش چنین بوده است: «هر هفته یک بار با مراجعه به مراکز رسمی مشاوره و روانشناسی نسبت به درمان) بیماری روحی و شخصیت ضدخانواده اقدام و در پایان دوره درمان گواهی سلامت خود را ارائه نماید». با توجه به ارتباط موضوع با رشتههای روانپزشکی و روانشناسی موارد زیر به استحضار میرسد:
۱ -آنچه در متن حکم به عنوان استدلال تشخیص یک بیماری به نام شخصیت ضداجتماعی بیان شده، متناسب، منطقی و قانع کننده نیست. همچنین عنوان تشخیصی «بیماری روحی و شخصیت ضدخانواده» عنوانی غیرعلمی و غریب و به کارگیری آن برای اهل فن ناباورانه است.
۲ -تشخیص اختلالات روانی در صلاحیت روانپزشک است نه قاضی؛ همانگونه که تشخیص سایر بیماریها در صلاحیت پزشکان است نه قضات.
۳ -ارجاع افراد به مراکز روانشناسی و مشاوره جهت اعمال تغییر در سبک زندگی و انتخابهای فردی آنها متعارض با اصل خودمختاری به عنوان یکی از اصول اخلاقی این حرفه است.
۴ -از برچسب زدن به رفتارهای افراد با عناوین تشخیصی روانپزشکی باید پرهیز نمود. چنین برخوردی هم از جهت گسترش و برجسته سازی» انگ بیماریهای روانی در ذهنیت افراد جامعه نتیجهای ناخوشایند خواهد داشت و هم به تشدید خودداری مردم نیازمند درمان از پیگیری درمان ضروری خود دامن خواهد زد و بر موانع اجتماعی دسترسی به خدمات سلامت روان خواهد افزود.
۵ -سوءاستفاده از روانپزشکی/ روانشناسی تاریخی طولانی و تأسف بار دارد. برچسب زدن بر بردههای نافرمان با تشخیص روانپزشکی در ایالات متحده آمریکا و حبس طویل المدت مخالفان کمونیسم در بیمارستانهای روانی شوروی تنها دو نمونه از موارد سوءاستفاده از روانپزشکی/ روانشناسی در تاریخ بشر است. بکارگیری تشخیص روانپزشکی برای تنبیه افراد، صورتی از چنین سوءاستفادهای است و پیامدهای جبران ناپذیری چه از جنبه نقض کرامت انسانهای هدف تحقیر، چه از زاویه آسیب دیدن جایگاه اجتماعی افراد کثیر مبتلا به مشکلات سلامت روان در جامعه، چه از نظر دشوارتر شدن ارائه خدمات سلامت روان به نیازمندان، و چه از بابت خدشه دار شدن وجهه روانپزشکی و روانشناسی کشور در جهان به دنبال دارد.
انجمنهای علمی زیر از جنابعالی تقاضا دارند برای اصلاح تبعات فردی و عمومی چنین احکامی دستور مقتضی صادر فرمایید. امید است با پیگیری و تلاش شما حساسیت در قبال سوءاستفاده از روانپزشکی/ روانشناسی در بدنه قوه محترم قضاییه نهادینه و برکات آن نصیب جامعه و کشور شود. این انجمنها مانند همیشه آماده اند در مسیر رشد و تعالی همه نظامات مرتبط با سلامت روان عمومی و از جمله حقوق مردم در ارتباط با بیماریهای روانپزشکی، وظیفه مشورتی و کارشناسی خود را ایفا نمایند.
* دکتر مجید صادقی، رئیس انجمن علمی روانپزشکان ایران
* دکتر احمدعلی نوربالا، رئیس انجمن علمی پزشکی روان تنی ایران
* دکتر بهروز دولتشاهی، رئیس انجمن علمی رواندرمانی ایران
* دکتر حمیدرضا پورشریفی، رئیس انجمن روانشناسی ایران
اختصاصی پایگاه تحلیلی خبری شعار سال، برگرفته از منابع گوناگون