شعارسال: کاش برخی مسئولان، اعم از پدافند عامل و غیرعامل موضوع امنیت ملی را آنگونه میدیدند که سردار سلیمانی میدید و آنگونه پیگیری میکردند که شهید سلیمانی پیگیری میکرد. آن چیزی که حاج قاسم را متمایز و برجسته میکرد، این بود که شهید سلیمانی برای اجرای راهبرد امنیتی کشور ازخودگذشتگی تام و تمامی نشان داد. اگر ناامنی و تروریسم در هر نقطه و در هر مرزی به ۴۰کیلومتری خاک ایران نزدیک میشد، سردار سلیمانی مستقیما ورود پیدا میکرد؛ کمااینکه زمانی که تروریسم داعش به ۴۰کیلومتری مرز ایران در خاک عراق رسید، حاج قاسم رأسا و شخصا به این موضوع ورود پیدا کرد و جبهه مبارزه با تروریسم را در لبنان و عراق مدیریت کرد و در نهایت تروریسم داعش با مبارزه سردار سلیمانی نابود شد. این در حالی است که ایالات متحده آمریکا با حمایت ۴۰ کشور تحت عنوان ائتلاف نیروهای مبارزه با تروریسم داعش نتوانستند به این موفقیت دست پیدا کنند؛ اما متأسفانه اکنون در فقدان سردار سلیمانی برخی مسئولان اجرائی در حوزه پدافند عامل و غیرعامل در برقراری مبارزه با تروریسم در داخل خاک ایران کارنامهای که ارائه میدهند، آنطور که باید، مطلوب نیست؛ چنانکه حملاتی در حوزه پدافند غیرعامل به ایران شکل گرفته که یقینا آسیبهایی را متوجه کشور خواهد کرد. تا لحظه نگارش این یادداشت اگرچه گمانهزنیها و مواضعی را از سوی مقامات داخلی و منطقهای شاهد بودیم و رژیم صهیونیستی متهم ردیف نخست است؛ اما تاکنون هیچ بازیگر منطقهای و فرامنطقهای رسما مسئولیت این حمله را نپذیرفته است.
باوجود این و با درنظرگرفتن شرایط و اقتضائات کنونی منطقه باید این را در نظر گرفت که انجام این حمله تروریستی به سود چه کسانی یا چه کشورهایی یا چه بازیگرانی است؟ پیرو این موضوع یقینا باید این جنایت هولناک در کرمان را در درون یک مثلث دید که یک ضلع آن دستگاههای اطلاعاتی، عملیاتی و جاسوسی رژیم صهیونیستی و ایالات متحده آمریکا است. ضلع دیگر آن بازماندههای داعش و از طرف دیگر باید اذعان داشت که ضلع دیگر این مثلث میتواند گروههای تروریستی اجارهای یا رهنی باشد که برای آنها ایدئولوژی یا دلیل انجام عملیات تروریستی تفاوت نمیکند و با رهن و اجاره هر کشور و بازیگری حاضر به انجام عملیات تروریستی هستند. با توجه به آنچه گفته شد، حتی اگر یک ضلع این مثلث تروریسم، مسئولیت فاجعه تلخ کرمان را هم برعهده بگیرد، نمیتوان آن دو ضلع دیگر را مبرا دانست و قطعا به صورت مستقیم یا غیرمستقیم در طراحی یا اجرای این عملیات تروریستی که بهشدت محکوم است، نقش داشتهاند.
از طرف دیگر باید به این نقد درباره برخی دستگاههای اجرائی مرتبط در داخل هم اذعان کرد. به هر حال جمهوری اسلامی ایران در ۴۵ سال گذشته همواره به دلیل مناسبتهای مختلف شاهد برگزاری راهپیمایی و تجمعات مختلفی در سراسر کشور بوده است؛ بههمیندلیل وظیفه شورای تأمین هر استان و شهرستان این است که مسیرهای مربوط به برگزاری این تظاهرات، راهپیمایی و مراسمات را کاملا مورد توجه قرار دهد و برای رسیدن به این منظور علاوه بر نیروهای زبده نظامی و انتظامی، تجهیزات بهروز و بهاندازهای هم در هر استان و شهرستان ایجاد کند؛ بنابراین اگرچه این جنایت به شدیدترین لحن ممکن محکوم است و حق ایران برای دریافت پاسخ مناسب باید به رسمیت شناخته شود؛ اما این موضوع نافی ضرورت نقدهای سازنده برای تقویت نیروهای اجرائی و مقابلهکننده با تروریستها برای برقراری امنیت بیشتر در چنین مراسماتی نیست؛ بنابراین باید مسئولان ذیربط برای این منظور همکاریهای لازم را انجام دهند. یقینا اگر این چرخش تعامل و نقد و توجه وجود نداشته باشد، بعد از مدتی این حادثه تلخ تروریستی به فراموشی سپرده خواهد شد و امکان تکرار دوباره آن وجود دارد.
*حشمتالله فلاحتپیشه عضو کمیسیون امنیت ملی و سیاست خارجی مجلس دهم و استاد دانشگاه
شعارسال با اندکی اضافات و تلخیص برگرفته از سایت شرق، تاریخ انتشار: 14دی1402، کدخبر: 912862، www.sharghdaily.com / سایر منابع.
جناح تندرو برخلاف جریان رسمیِ سیاست، از ابتدا خواهان حضور عملی ایران در جنگ غزه بود، موضوعی که مقام رهبری با آن مخالفت کردند و موضع مسئولانهای گرفتند. آنان معتقد بودند عدم حضور مستقیم ایران در این نزاع موجب سرکوب حماس شده و پس از آن به حزبالله لبنان و ایران خواهند پرداخت. این گروه جنایت کرمان را فرصت مغتنمی برای بازگشت به آن تحلیل دانستند و چشمبسته اسرائیل را متهم کردند، درحالیکه متهم اول داعش بود و اسرائیل فقط محتمل بود که به نحو غیرمستقیم کمک کرده باشد، بدون اینکه بتوان آن را ثابت کرد.این رویکرد بهنحوی موافق با خواستهای اسرائیل نیز میتوانست باشد.
شکاف دیگری که مشاهده میکنیم مواضع بغایت ضدانسانی عدهای از مخالفان ایران در آن سوی مرزهاست. آنان که به ظاهر خود را با تروریسم مخالف مینامند، ولی بهراحتی در کنار داعش قرار میگیرند و از تکهتکه شدن هموطنان خود نیز خوشحال میشوند. این دیگر تفاوت در رویکرد نیست، بلکه تفاوت در اخلاق است که موجب سقوط یک مجموعه سیاسی از اخلاق انسانی شده و آنان را از دایره انسانیت خارج کرده است.
در سطح بعدی باید بدانیم که چه گروهی چنین جنایتی را مرتکب شدهاند. تا پیش از دستیابی به شواهد قطعی که معلوم کند مسئول اقدام کیست، طبعاً فقط میتوان گمانهزنی کرد براساس شواهد و قرائن در این مورد نیز تا پیش از پذیرفتن مسئولیت از سوی داعش، قویترین گمانهها نیز آنان را متهم اصلی میدانستند. البته در این مرحله میتوان حدس و گمانهایی در جهت متهم کردن دیگران نیز داشت ولی مسئله این است که این گمانهزنیها نباید مندرآوردی و تخیلی باشد.
در سطح بعدی باید نسبت به کوتاهیهای رسمی یا سیاستهایی پرداخت که در بروز چنین اتفاقاتی نباید نادیده گرفته شود، از حیث سیاستهای رسمی یا نحوه اطلاعرسانی، یا نحوه خدماترسانی و نیز اقدامات ترمیمی برای کاهش آلام و مرارتهای جمعی و نیز حادثهدیدگان و خانوادههای عزادار است.
چرا وزیر اطلاعات را به کمیسیون امنیت ملی دعوت نمی کنید؟ چرا شورای عالی امنیت ملی کشور، سکوت کرده است؟ آیا ترس از پرونده سازی احتمالی امنیتی و ایجاد مثلا دردسر در آینده باعث این سکوت شده است؟
شما هم اگر جرات دارید پیام من را منتشر کنید
اکنون که داعش به اقدام خود اعتراف کرده است، محتملترین سناریو برای واکنش و پاسخ تهران به حادثه تروریستی کرمان، مشابه با آن چیزی است که در حمله ۱۷ خرداد ۱۳۹۶ داعش به مجلس شورای اسلامی و حرم امام (ره) یا حمله «الاحوازیه» به رژه نظامی ۳۱ شهریور ۱۳۹۷ در اهواز انجام شد؛ بههمیندلیل در روزها و هفتههای آتی احتمالا باید شاهد برخورد نظامی با مقرهای باقیمانده اعضای داعش در سوریه یا احتمالا عراق باشیم. البته در کنار آن میتوان گفت که احتمال واکنش مشابه به گروههای داعشی در خاک افغانستان نیز وجود دارد.