شعارسال: نامش الیاس است و نام خانوادگی اش محمدی. ۱۹ ساله و متولد ۱۳۸۳ در افغانستان. دو سالی است که برای کار به ایران آمده بود و نیروی یک شرکت پیمانکاری طرف قرارداد با شهرداری تهران بود. تا اینکه در اواخر بهمن ماه توسط یک شهروند ایرانی (مست، لاقید و یا ارزشی؟) با ادعاهایی متناقض و غیرقابل پذیرش دفاع از جایگاه پرچم، از پل نیایش به پائین پرت میشود و جانش را از دست میدهد. موضوعی که با کمال صدها تاسف، بجای جهت دهی درست در اطلاع رسانی، با سکوت همراه شده و رسانههای معاند و بیگانه، ریسمان سو استفاده از خبر را در دست گرفته اند و ترک تازی چنگیز گونه میکنند.
روایات شاهدان ماجرا و بیانات قاتل، تناقضات آشکار دارد. «ما با پیمانکار شهرداری کار میکنیم و شب حادثه مشغول شستن و نظافت دیوارههای روگذر بودیم. ناگهان خودروی پژو پرشیای مشکی مقابلمان توقف کرد. فکر نمیکردیم راننده جوان نقشه هولناکی در سر داشته باشد. او ناگهان از خودرو پیاده شد و به سمتمان آمد. بدون هیچ مقدمهای با همکارمان گلاویز شد و بعد او را از بالای پل به پایین انداخت. ما فورا به سمت او رفتیم تا مانع فرارش شویم، اما قاتل ما را هم تهدید کرد و گفت، اگر به دنبالش برویم، ما را هم به پایین پرتاب میکند. او سپس سوار ماشینش شد و با همراهانش فرار کرد. چند خودرو نیز موقع عبور از زیر پل، جسد دوستمان را هم زیر گرفتند.» این روایت همکاران رفتگری ۱۹ سالهای است که ساعت ۲ بامداد جمعه، بیستم بهمن ۱۴۰۲ به این شکل فجیع کشته شد. عامل قتل پاکبان که به سرعت شناسایی و دستگیر شد، ۲۵ ساله، دارای مدرک لیسانس است و با پدرش در زمینه کارهای ساختمانی فعالیت دارد. قاتل درباره انگیزهاش از قتل گفته: «من در حال گذر از آن مسیر بودم که ناگهان چشمم به مقتول و دوستانش افتاد. تصور کردم که آنها قصد دارند پرچمهایی که کنار اتوبان نصب شده بود را سرقت کنند. پرچمها به مناسبت ۲۲ بهمن برافراشته شده بود و من فکر کردم مقتول قصد اهانت به پرچمها را دارد و میخواهد آنها را از بین ببرد. حتی به پلیس هم زنگ زدم و موضوع را گزارش کردم. با این حال نتوانستم آرام بنشینم، از ماشین پیاده شدم و پس از درگیری با مقتول وی را هل دادم که پرت شد پایین و جان باخت...».
در این بین، اظهارات زاکانی شهردار تهران با صورتی یخی (تظاهر به پوکر فیس بودگی) نیز شنیدنی و عبرت اموز است (هرچند که به نظر ما، زاکانی مرد عبرت اموزی نیست و به روایت امام صادق، از موضوعاتی صحبت میکند که گویا قرار است، دست سرنوشت او را مبتلابه همان موضوعات کند. خداوند عالم به امور است). علیرضا زاکانی شهردار تهران در نخستین موضع گیری درباره قتل نیروی تحت نظرش، موضع قابل تاملی گرفته و بیان داشته است که حقوق قانونی مقتول در حال پیگیری است و مسائل قضایی و حاشیههای آن نیز، خارج از حوزه وظایف شهرداری است.
جناب والا مقام حضرت آقای شهردار تهران، درست میفرمایند، اما بدلیل ضعف حافظه یا شدید درگیریهای کاری فراموش کرده اند که در مورد قتل یک انسان صحبت میکنیم نه پاسخ به افشاگریها در خصوص ماده ۱۰۰، بودجه خارج از شمول جناب شهردار، کوپنهای بی حساب شهروند و رفاه، درصدهای جابجا شده در خصوص ابر پروژهها و مصادیق دیگر که خودشان بهتر از ما میدانند. ما دقیقا درباره قتل یک انسان صحبت میکنیم و انتظار صحبت با چاشنی اخلاق، فرهنگ، معنویت و مصادیقی از این جنس را داریم.
کانون حقوق بشر ایران اعلام کرده است که پاکبان کشته شده در پل نیایش، الیاس محمدی نام دارد و ۱۹ ساله و تبعه افغانستان است. پدر او نیز پاکبان شهرداری است. گویا الیاس محمدی در یک میوهفروشی بهنام ارزانسرای دهقان، در خیابان سازمانبرنامه شمالی مشغول بهکار بود و شبها هم برای شهرداری کار میکرد. برخی از شنیدهها (نیازمند راست آزمایی) روایت دارند که اعلامیه ترحیم الیاس، تنها یکروز روی مغازه میوهفروشی ماند و بعد از شهرداری تهران آمدند آن را کندند و به مالک میوهفروشی گفتند حق ندارد درباره این جوان با کسی صحبت کند؟
ایندپندنت فارسی با سو استفاده حداکثری و با دروغی آشکار به نقل از منابع واقعی یا خیالی خود در ایران گزارش داد که نهادهای امنیتی به روزنامهنگاران و رسانههای داخلی هشدار دادهند که اجازه نوشتن درباره جزئیات قتل این پاکبان را ندارند و دسترسی به اطلاعات بیشتر در اینباره را ممنوع کردهاند (شعار سال: پس چرا کسی به ما هشدار نداده است؟ حتما در برداشت ایندپندنت فارسی که تجارب درگیری مستقیم و متقابل با شعار سال را در چند مورد نظیر سوار شدن بر جریان انتقادات ما از ساداتی نژاد را داشته است، ما بجای یک رسانه مستقل فعال در بخش خصوصی، رسانه پوششی وابسته به بیت هستیم)؟
اختصاصی پایگاه تحلیلی خبری شعار سال،برگرفته از منابع گوناگون