شعارسال: بعد از کودتای ۲۸ مرداد ۱۳۳۲، محمدرضا پهلوی با ارایه لایجهای به مجلس تشکیل سازمان امنیت و اطلاعات کشور (به اختصار ساواک) را با هدف مقابله با تهدیدات داخلی خواستار شد و به موجب قانون مصوب اسفند ماه ۱۳۳۵ و قانون اصلاحی آن مصوب دی ماه ۱۳۳۷، سازمان ساواک تشکیل شد. سازمانی که به مدت ۲۲ سال، مخالفان رژیم پهلوی را (از گروههای مختلف اسلامی، مارکسیستی، مائوئیستی، تودهای و ملی گرا) تحت نظر داشت و یا با ارزیابی تهدیدات آنها، بازداشت و زندانی میکرد.
بعد از روی کارآمدن شاپور بختیار، دو لایحه از سوی دولت به مجلس شورای ملی ارسال شد. بختیار با این استدلال که قوه مجریه و دولتها که در آن نخست وزیران و وزرا قدرت عمل مطلق بودند، عامل نارضایتی مردم هستند، تلاش میکرد با انجام «اصلاحات ساختاری» و حذف یا ترمیم نهادهای ایجادکننده نارضایتی در مردم، به کاهش نارضایتیهای عمومی کمک کند. غافل از آنکه موج «انقلاب خواهی» و «تغییر رژیم» در افکارعمومی تثبیت شده بود و رهبران انقلاب هم با ورود امام خمینی به ایران و فرار شاه، کار رژیم پهلوی را تمام شده میدانستند. از یک طرف، بختیار به کمک مجلس شورای ملی، اصلاحات ساختاری برای حکمرانی جدید در نظام پهلوی را دنبال میکرد و از طرف دیگر و در واقعیت خیابان، انقلابیون ناامید از اصلاحات ساختاری، با وفاداران به شاه در ارتش شاهنشاهی، ساواک و حتی ادارات دولتی، در جنگ بودند. بختیار تلاش میکرد بواسطه قانون اساسی در ظاهر و در عمل از اصل سلطنت دودمان پهلوی، پاسداری کند و در مقابل، امام در جایگاه رهبر انقلاب، از همان روز سخنرانی در بهشت زهرا، قانون اساسی را نیازمند تغییر بنیادین میدانست. موضوعی که به انحلال دولت و مجلس شورای ملی و مجلس سنا منتهی شد.
اصلاحات ساختاری دیرهنگام مورد نظر شاپور بختیار، تاثیری در نظر مردم برای سرنگونی رژیم پهلوی نداشت و این موضوع در نُطق شاپور بختیار برای بیان دلایل نارضایتی مردم و موج انقلاب خواهی در جلسه چهارم بهمن ۱۳۵۷ مجلس شورای ملی، آشکار بود. شاپور بختیار ۱۸ روز قبل از انقلاب، در نطق آغاز خود برای ارائه دو طرح «انحلال ساواک» و «پیگرد قضایی نخست وزیران و وزرای دولتهای رژیم پهلوی» در مجلس شورای ملی، خطاب به نمایندگان مجلس میگوید «من فکر میکنم تشخیص همۀ ما و نمایندگان محترم این بوده است که در این ۲۵ سال اخیر اصولاً مفهوم دولت و مسئولیت دولت و وظایفی که دولت بایستی انجام میداد، به طور صحیح و دقیق انجام نشده است و این نابسامانیهای کنونی را قبلاً شاید خیلی از نمایندگان محترم گفته بودند، ولی گوش شنوا نبوده است و دولتهای وقت به این تذکرات توجهی نمیکردند». تاکید بختیار بر عدم وجود گوش شنوا برای رفع کاستیها و اصلاح امور و همچنین محور قرار دادن «دولت» به عنوان عامل ناکارآمدی و ایجاد نارضایتی در مردم، نمایانگر بی اعتنایی بختیار به خواست عمومی برای «تغییر قانون اساسی» از سوی انقلابیون بود. به عبارت دیگر از منظر عموم مردم، اصلاح سیاستها راه چاره نبود و بایستی بنیان حکومت پهلوی و قانون اساسی برای تشکیل حکومتی جدید، تغییر میکرد.
بختیار در نطق خود که در دفاع از انحلال ساواک ایراد شد، با پذیرش «اختناق» در رژیم پهلوی، تاکید میکند «ما بایستی قبول کنیم که در یک دموکراسی، مخالفین ما حق بیان و صحبت دارند. ما باید قبول کنیم که بعد از بیست و پنج سال اختناق وقتی که به سوی دموکراسی میرویم این دمکراسی یک روزه انجام پذیر نیست، امکان ندارد که آدم در یک محیط استبداد بیست و پنج سال باقی مانده باشد بعد یک روزه در یک مملکت سوسیال دمکرات زندگی کند».
نقد دولت و آزادی مطبوعات، از موضوعات دیگری بود که بختیار تصور میکرد با تاکید بر آن میتواند نظر نخبگان جامعه را برای انصراف از تغییر و بازگشت آرامش به کشور تامین کند. تصمیمی دیرهنگام که در ۱۸ روز مانده به انقلاب نمیتوانست از سرعت تغییرات پیچیده اجتماعی که در کف جامعه در جریان بود بکاهد. بختیار در نطق خود در جمع آخرین نمایندگان مجلس شورای ملی با تاکید بر ضرورت مدارا با منتقدان، میگوید «من آزادی مطبوعات را حرمت میگذارم. آقایان میبینند که روزنامهها نه این که طرف دولت را نمیگیرند هیچ انتظاری ندارم، ولی بر علیه دولت هر چه خواستند مینویسند. در هر صورت باید تحمل کرد و با این عمل مسلماً یک یک مردم روشن و آگاه میشوند و تذکرات مردم است که مسلماً موثر است تا تذکرات نخستوزیر یا دولت».
سرکوب مردم در خیابان از یک سو و وعدههای اصلاح وضع موجود توسط دولت و نمایندگان مجلس، انقلابیون را در بهمن۵۷ به این نتیجه رساند که به کنش عینیت یافته رژیم پهلوی در کف خیابان توجه کنند. به عبارت دیگر مردم بعد از استمرار رفتارهای دوگانه حاکمیت با اجرای نمایش «پلیس خوب-پلیس بد»، سرنگونی رژیم پهلوی را به هیچ ایدهی اصلاح ساختاری معاوضه نکردند. بختیار و نمایندگان مجلس تا روز آخرین روز جلسه مجلس، درک درستی از تحولات جامعه و خیابان نداشتند و مطالبات مردم در خیابان، درصد کوچکی از دغدغه نمایندگان مجلس را نمایندگی نمیکرد. در چنین شرایطی، نمایندگان مجلس و دولت با تصور اینکه انقلاب صرفا افراد را تغییر خواهد داد و ساختارها ماندگار خواهند بود، حتی امید داشتند در مجلس بعد از انقلاب نیز حضور فعالانهای داشته باشند. مجموعهی این ساده انگاریها و بی توجهی به خواست مردم، موجب طغیان جامعه و برآمدن شرایط انقلاب ۵۷ شد.
امینی در گفتهها و خاطرات خود به نفوذ و سرکوب ساواک اشاره میکند و معتقد است که ساواک در همه زمینهها اعمال نفوذ میکرد تا آنجایی که در مصاحبه میگوید: «همین سازمان امنیت ... اگر کار خودش را میکرد خوب بسیار خوب. اما دفتر ازدواج و طلاق، معاملات تمام بایستی با اجازه سازمان… خوب این به سازمان امنیت چه ارتباطی داره. خونه حسن را تخلیه کنه ـ زمین یکی را بگیره، ـ هم دادگستری شد هم نمیدانم مالیه شد همه اینها شد ... وقتی بنا روی اعمال نفوذ شد هرکی سعی میکنه. چون این زور از بالا منتقل میشد به پایین. شاه به وزیر زور میگه وزیر به معاون زور میگه بعد بالاخره اون عضو هم تو مردم تو کوچه میزنه سر اون.»
نکته پایانی اینکه، بسیاری از تحلیل گران، عوامل درونی موثر بر سرنگونی پهلوی دوم را در توسعه نامتوازن و کم توجهی به فساد و استبداد هسته سخت میدانند (در کنار عواملی نظیر بی اعتنایی و کم اعتقادی به مسائل دینی و معنوی، میدان دادن بالا و وابستگی به نیروهای خارجی با تاکید بر دو دولت امریکا و انگلیس و غیره). موضوعی که باید توسط تمامی حکومتها در طول تاریخ مورد توجه خاص قرار گرفته و حساسیتهای لازم در خصوص آن وجود داشته باشد.
پایگاه تحلیلی خبری شعار سال، برگرفته از منابع گوناگون/ شسا مرجع ساواک