پایگاه تحلیلی خبری شعار سال

سرویس ویژه نمایندگی لنز و عدسی های عینک ایتالیا در ایران با نام تجاری LTL فعال شد اینجا را ببینید  /  سرویس ویژه بانک پاسارگارد فعال شد / سرویس ویژه شورای انجمنهای علمی ایران را از اینجا ببینید       
کد خبر: ۳۹۳۸۶۹
تاریخ انتشار : ۲۳ بهمن ۱۴۰۲ - ۱۲:۰۸
کیهان نوشت: اگر از اکثر کسانی را که در روی زمین هستند، اطاعت کنی تو را از راه خدا گمراه می‌کنند و ... . این روایت کیهان از قرآن مجید، روایتی کاملا درست است اما تنها بخشی از حقیقت بیان شده و بخش دوم قلب گردیده است. بررسی قرآن نشان می دهد که بسیاری از آیات ، اعتبار رأى اکثریت برای کشف حقیقت را رد نموده و مناسب نمی دانند. اما این تاکید و رد کردن به معنای حق تعیین سرنوشت نبوده و براى اعتبار رأى اکثریت جهت حق تعیین سرنوشت، مى ‏توان به آیات فراوانى استدلال کرد که در آن‏ها از هر گونه زور و اجبار مردم بر پذیرش حق، نهى شده و این آیات، بر آزادى اراده انسان‏ ها و حق تعیین سرنوشت آن‏ها دلالت التزامى دارند. در برداشتی کلی می توان بیان داشت که نظر کیهان در بحث شناخت حقیقت و عدم تابعیت آن از رای اکثریت درست است، اما هیچ مبنایی برای حق سرنوشت نیست.

شعارسال: روزنامه کیهان با تاویلی عجیب از قرآن و بدون مراجعه به تفسیر آن نوشته است: «و اگر اکثر کسانی را که در روی زمین هستند، اطاعت کنی (و حرف‌های غیرمنطقی آن‌ها را بپذیری در این صورت) تو را از راه خدا گمراه می‌کنند. آن‌ها تنها از گمان خود پیروی می‌کنند و از روی تخمین و حدس حرف می‌زنند.»

کیهان : از نگاه قرآن، پذیرفتن رای اکثریت، گمراه شدن از راه خداست+ لطفا وارد حوزه هایی که فاقد اشرافیت و اطلاع کافی هستید ، نشوید

کیهان : از نگاه قرآن، پذیرفتن رای اکثریت، گمراه شدن از راه خداست+ لطفا وارد حوزه هایی که فاقد اشرافیت و اطلاع کافی هستید ، نشوید

توضیحات تکمیلی برای بهره برداری بیشتر از خبر:

مسعود امامی در مقاله "اعتبار رأى اکثریت در پرتو کتاب و سنت " بیان می‌دارد که بررسی این موضوع زمانی امکان پذیر است که بشکل همزمان اقدام به تحلیل دو دسته از آیات قرآن شود. در دسته نخست، رأى اکثریت بنا بر مبناى کشف حقیقت، بى ‏اعتبار شمرده شده است؛ و در دسته دوم، اعتبار رأى اکثریت بنا بر مبناى حق تعیین سرنوشت، به اثبات رسیده است. نویسنده از این دو دسته آیات، نتیجه مى‏ گیرد که قرآن کریم مخالف شدید دو آسیب مهم میان مسلمانان است: نخست، عوام‏زدگى و دنباله‏ روى از جوّ غالب در جامعه؛ و دوم، استبداد، زورگویى و تحمیل اسلام بر مردم. در فصل دوم این نوشتار، سیره پیامبر اکرم (ص) و امامان (ع) درباره رابطه حاکمیت سیاسى و خواست عمومى، بررسى شده است. نویسنده با بررسى سیره هر یک از معصومان (ع)، نتیجه گرفته که آن‏ها تا هنگامى که داراى پشتوانه خواست عمومى و رأى اکثریت نبودند، حکومت بر مردم را نپذیرفتند و اقدامى براى تشکیل حکومت انجام ندادند و نیز هنگامى که آن را از دست دادند، حکومت را رها نمودند. دو آموزه هجرت و بیعت در سیره معصومان (ع)، دلیلى بر احترام آن‏ها به حق تعیین سرنوشت مردم است.

على کریم پور قراملکى در مقاله "اکثریت در قرآن" بیان می‌دارد که مفهوم «اقلیت» و «اکثریت» در علم سیاست کاربرد وسیعى دارد و از بنیادهاى تحولات جامعه بشرى در عرصه قدرت و حکومت به شمار مى‏آید. مقاله حاضر به ارزیابى این دو مفهوم از منظر قرآن کریم پرداخته و تلاش دارد بستر و جایگاه هر یک را نشان بدهد. همچنین استدلال شده است که از دیدگاه قرآن، میان اکثریت و کج‏ اندیشى ملازمه برقرار نیست، بلکه بین اکثریت غیررشید و کج اندیشى ملازمه برقرار است. آیات مورد بحث، به هیچ وجه در صدد نفى اعتبار اکثریت به طور مطلق نیست و آنچه مهم است، توجه به خاستگاه اکثریت است. در موارد فکرى، عقلى و اخلاقى، نباید تابع نظر اکثریت بود و باید از حق و حقیقت پیروى کرد؛ اما در امور اجتماعى و سیاسى، همسویى و همگامى با اکثریت، لازم و ضرورى است، مگر این که اشتباه آنان، طبق موازین شرع یا عقل، روشن و ثابت شود؛ به عبارت دیگر، از منظر قرآن، صرف اقلیت و اکثریت - بدون در نظر گرفتن بسترهاى آن هیچ ارزشى ندارد؛ از این رو اعتبار این دو، وابسته به آن است که در کدامین محل تحقق یافته است؛ یعنى اگر برگشت آن دو، به حق و حقیقت بود، ارزشمند و پیروى از آن واجب است؛ اما اگر منتهى به امر باطل و نادرستى شود، نه تنها ارزشى ندارد، بلکه مخالفت و مقاومت در برابر آن لازم و ضرورى است.

حق تعیین سرنوشت از نظر امام خمینی:

در لابه‌لای سخنان امام خمینی نیز مواردی دیده می‌شود که به این مبنا برای مراجعه به آرای عمومی تأکید شده است. ایشان در موارد متعدد در سخنرانی‌ها و مصاحبه‌های خود پیش از پیروزی انقلاب برای عدم مشروعیت سیاسی حکومت سلطنتی بر مردم، چنین استدلال می‌کند که هر ملتی باید خودش برای خود تصمیم بگیرد و گذشتگان یک ملت نمی‌توانند برای آیندگان تصمیم بگیرند و فرزندان کسی را بر آن‌ها حاکم کنند. امام خمینی می‌پذیرد که تصمیم غلط گذشتگان در پذیرش حکومت پادشاهی، برای خودشان نافذ بوده است و کسی حق ندارد آن را نقض کند؛ اما گذشتگان نمی‌توانند درباره آیندگان هم تصمیم بگیرند و فرزندان آن پادشاه را بر آیندگان، حاکم کنند. ایشان می‌گوید: اگر فرض کنیم یک مجلس مؤسسان ملی صد در صد ملی تأسیس شود و کسی را با اعقابش به حکومت بنشاند، ما به این مجلس مؤسسان می‌گوییم بسیار خوب، شما زمانی که خودتان تشریف داشتید، حق داشتید که سرنوشت خودتان به دست خودتان باشد؛ سرنوشت مایی که دویست سال بعد از شما به این دنیا آمده‌ایم را به چه مناسبت شما تعیین کردید؟! شما با چه قانون، با چه حق، سرنوشت ما‌هایی را که در این زمان هستیم تعیین می‌کنید؟... حقوق بشر این است که سرنوشت هر آدمی به دست خودش باشد... به مجرد این‌که ما همه در ایران هستیم، به مجرد این‌که ما همه مسلمان هستیم، نمی‌توانیم ما سرنوشت یک جمعیتی را که الآن موجود نیستند، تعیین کنیم و آن‌ها بعد‌ها ملزم باشند به این‌که این آقا را به “اعلی حضرتی” بشناسند!.

ایشان در روز ۱۲ بهمن سال ۵۷ در بهشت زهرا فرمودند:
ما فرض می‌کنیم که یک ملتی تمام شان رأی دادند که یک نفری سلطان باشد؛ بسیار خوب، این‌ها از باب این‌که مسلط بر سرنوشت خودشان هستند و مختار به سرنوشت خودشان هستند، رأی آن‌ها برای آن‌ها قابل عمل است. لکن اگر یک ملتی رأی دادند ولو تمامشان به این‌که اعقاب این سلطان هم سلطان باشد، این به چه حقی (است؟) ملتِ پنجاه سال پیش از این، سرنوشت ملتِ بعد را معین می‌کند؟ سرنوشت هر ملتی به دست خودش است.
همچنین ایشان در پاسخ به کسانی که شرکت در انتخابات را فقط حق روحانیان و مجتهدان می‌دانسته‌اند، فرمود:
انتخابات در انحصار هیچ‌کس نیست، نه در انحصار روحانیین است، نه در انحصار احزاب است، نه در انحصار گروه‌ها است. انتخابات مال همه مردم است. مردم سرنوشت خودشان، دست خودشان است؛ و انتخابات برای تأثیر سرنوشت شما ملت است. از قراری که من شنیده‌ام در دانشگاه بعض از اشخاص رفته‌اند، گفته‌اند که دخالت در انتخابات، دخالت در سیاست است و این حق مجتهدین است. تا حالا می‌گفتند که مجتهدین در سیاست نباید دخالت بکنند، این منافی با حق مجتهدین است، آنجا شکست خورده‌اند؛ حالا عکسش را دارند می‌گویند. این هم روی همین زمینه است، این‌که می‌گویند انتخابات از امور سیاسی است و امور سیاسی هم حق مجتهدین است، هر دویش غلط است. انتخابات سرنوشت یک ملت را دارد تعیین می‌کند. انتخابات بر فرض این‌که سیاسی باشد و هست هم، این دارد سرنوشت همه ملت را تعیین می‌کند؛ یعنی آحاد ملت سرنوشت زندگیشان در دنیا و آخرت منوط به این انتخابات است. این طور نیست که انتخابات را باید چند تا مجتهد عمل کنند... دانشگاهی‌ها بدانند این را که همان طوری که یک مجتهد در سرنوشت خودش باید دخالت کند، یک دانشجوی جوان هم باید در سرنوشت خودش دخالت کند. فرق مابین دانشگاهی و دانشجو و مثلاً مدرسه‌ای و این‌ها نیست، همه‌شان با هم هستند. وی همچنین در موارد دیگر نیز به این حق مردمی تصریح کرده است.

پایگاه تحلیلی خبری شعار سال،برگرفته از منابع گوناگون

اخبار مرتبط
نام:
ایمیل:
* نظر:
* :
آخرین اخبار
پربازدیدترین
پربحث ترین
پرطرفدارترین